ما از شهدا حسین گفتن بلدیم
09 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) نائین
جاوید نشان احمد متوسلیان:
برای تهیه مهمات عملیات ، حتماً می بایست حاج احمد متوسلیان را می دیدم، به طرف اتاق حاج احمد حرکت کردم، در اتاق باز بود، اما خودش نبود .
یکی از برادر ها گفت:
اگر چه مطمئن نیستم، ولی فکر می کنم بدانم کجاست،
به طرف دستشویی رفتیم درست حدس زده بود
“حاجی سطل به دست، دستشویی ها را نظافت می کرد. “
داغ شدم. آن برادر دوید جلو تا سطل را بگیرد،
حاج احمد یک قدم عقب کشید و
همینطور که مشغول کار بود. گفت:” یادت باشد، فرمانده در موقع جنگ، برادر بزرگتر حساب می شود و بقیه مواقع کوچکتر آنها”